آموزش وپرورش در عصر جدید

در این وبلاگ در خصوص آموزش و پرورش و مشکلات آن بحث خواهد شد

آموزش وپرورش در عصر جدید

در این وبلاگ در خصوص آموزش و پرورش و مشکلات آن بحث خواهد شد

روش های تقویت انشای دانش آموزان ابتدایی -محمودمشکی ماجلان

در حیطه زبان آموزی، چهار رکن اصلی گوش دادن - صحبت کردن  خواندن و نوشتن، امروزه در دنیا به عنوان یک قانون مسلم پذیرفته شده , در آموزش تمامی زبان های دنیا و برنامه های آموزشی مدنظر قرار می گیرد. در این چهار قدم به ترتیب "نوشتن" جایگاه چهارم را به خود اختصاص داده , چرا که سه امر گوش دادن و صحبت کردن و خواندن برای نوشتن مقدمه و پیش سازمان دهنده , و زمینه بوده و بالاترین سطح را به خود اختصاص داده است.
از آنجایی که مقطع ابتدایی پایه ای برای مقاطع دیگر بوده , ما نیز چند سالی در این مقطع تدریس کرده ایم. امروزه در امر زبان آموزی نگارش از اهمیت بالایی برخوردار است , مخصوصا در پایه سوم که اولین پایه ای است که به صورت مستقل انشا نوشته می شود , چون در پایه دوم از جمله نویسی استفاده می گردد , این جملات اکثرا مرتبط با هم نیستند و هر یک به طور جداگانه نوشته می شود و بیشتر نحوه و ساختار جمله , منظم کردن جملات در هم ریخته , کوتاه سازی , ترکیب جملات ساده یا جمله سازی با کلمات ساده مد نظر است . برای دانش آموزان نوشتن جملات و متن به صورت مرتبط در پایه سوم با توالی مناسب مشکل می باشد. بیشتر آموزگاران نوشتن انشا در زمره تکالیف نگریسته و در پایان این ساعت درس موضوعی را برای نوشتن انشا مطرح می کنند و برای جلسه بعد منتظر نوشتن انشا از سوی دانش آموزان می شوند. چون دانش آموزان خود قادر به نگارش نیستند لاجرم به اولیای خود متوسل شده از آنها حتی نه به عنوان کمک ; بلکه کسی که باید متن انشا را بصورت کامل برای آنها دیکته نمایند نگاه می کنند که این امر برای ما نیز در دوره تحصیل بارها اتفاق افتاده و چه بسیار کودکانی که برای نوشتن انشا توسط اولیا سرخورده و تنبیه شده اند , و صدمات جبران ناپذیری را تحمل نموده اند که حاصل ای-ن شی-وه ن-گارش ها در ب-ررس-ی هایی فعلی و بروندادهای این مدارس که همان فارغ التحصیلان هستند که با مدارک بالا قادر به نوشتن خواسته های خود در قالب جملات و بصورت مکتوب نیستند. انشاهای نوشته شده در منزل , چون توسط اولیا یا افرادی بوده که از نظر سطح علمی بالاتر از دانش آموزان است , در سطح بالای گروه سنی وی بوده و حتی محتوا و کلمات نوشته شده برای دانش آموزان قابل تفهیم نیست. این روند موجب نارضایی اولیا نیز می گردد, این نوع انشاها حتی در حین قرائت چندان مورد توجه دانش آموزان دیگر کلاس قرار نمی گیرد.
موضوعات ارائه شده برای انشا چندین سال است که روش سنتی خود را طی نموده که همان توصیفی نمودن یک پدیده یا فصل و ... یا مناسبت هایی از سال چون نوروز و تعطیلات و ... است. این موضوعات بعضا آن قدر کلی هستند که در حیطه دانش آموزان مقطع ابتدایی نیست. چگونگی اداره کردن کلاس ها با توجه به کم بودن ظرفیت گوش دادن دانش آموز در مقطع ابتدایی بعد از دقایقی موجب سر و صدا و عدم تحمل شنیدن متن ها توسط کودکان می گردد ,چون مطالب در خصوص موضوع واحد است و اکثر مطالب مشابه هست و هیچ جذابیت و تفنن تهیج خاصی نیست , بسیار خسته کننده و ملال آور می شود , به طوری که از طرف دانش آموزان فقط رفع تکلیف تلقی می گردد , به مثابه ای که اگر در پایان این زنگ در خصوص متن های خواندن شده دانش آموزان از خود آنها بپرسیم مطلبی قابل توجه و یا پیام قابل بیان برای ما و خودشان نداشته باشند, دانش آموزان نوشتن انشا را , پر کردن یک صفحه از دفتر خود از مطالب به هر نحو که باشد . آموزگاری در مدرسه خود در هفته اول مهرماه موضوع انشا را در روی تخته سیاه کلاس نوشت و توضیحات مختصری نیز در خصوص موضوع داده , تا برای جلسه آینده نوشته های خود را به کلاس ارائه دهند , در جلسه بعدی از روی دفتر نمره به طور اتفاقی چندین نفر در پای تخته برای خواندن نوشته های خود حاضر شدند. تعدادی اصلا ننوشته بودند و ادعا می کردند که یا اولیای آنها سواد ندارند که برای آنها انشا بگوید ; بعضی نیز عدم همکاری اولیا را علت مطرح کردند و بعضی نیز جایی یا کسی را برای نوشتن اصلا پیدا نکرده بودند ; اما چند نفر که نوشته بودند , یا خط خودشان نبود که بتوانند روان بخوانند و بعضی هم که خواندند از کلمات سطح بالا و واژه های ناملموس برای این پایه استفاده کرده بودند که خودشان نیز معنای آن کلمات را نمی دانستند ; چند نفر نیز که خودشان انشا را نوشته بودند یا جمله بندی ناقص  و مطالب نوشته شده از توالی منطقی برخوردار  نبود و نوشته ی آنها از 4 الی 5 سطر فراتر نمی رفت.
ما در یک جمع بندی که انجام دادیم این امر را به چندین علت بیان کردند که مهمترین آنها عبارت بودند از
-1 عدم توجه و دقت جمله بندی و جمله نویسی در پایه دوم ابتدایی.
-2 بی سوادی یا کم بودن سطح آگاهی و تحصیلات اولیا دانش آموزان.
-3 عدم مطالعه کتاب توسط دانش آموزان و عدم امکانات و کتابخانه با توجه به دور دست بودن منطقه .
-4 ع-دم اشتی-اق بچه ها به زبان فارسی با توجه مغایر بودن با زبان مادری دانش آموزان.
-5 ع-دم پیگی-ری و دق-ت نظ-ر معل-مان و راهنمایان و خود اولیا در انشای دانش آموزان.
-6 کلیشه بودن موضوعات برای معلمان و روند اجرایی تکراری باعث عدم رغبت آن ها می شود.          
ooo

در یک تقسیم بندی کاری در مرحله اول , نحوه تدریس زنگ انشای چند نفر از همکاران را جویا شدم که آیا نگارش ها باید در منزل یا در کلاس باید صورت بگیرد , نظر اولیای دانش آموزان که در مدرسه حاضر می شدند پرس و جو کرده و یادداشت می کردیم که نظرات متفاوتی ایراد می شد در یک نمونه آماری که بدست آوردیم معلوم شد که اکثر انشاها در منزل نوشته می شود که این روش با توجه به تحقیقات و نظر اکثر علمای تعلیم و تربیت کاملا منسوخ است و اکثر اولیا از این امر ناراضی بودند و دانش آموزان نیز در کلاس تمایل به شنیدن نوشته های هم کلاسی خود نشان نمی دادند.
برای اکثر معلمان نیز ساعت انشا کسل کننده و خسته کننده می باشد , در یک نظر سنجی از بچه ها , آنها نیز بیان کردند که نمی دانند چگونه انشا بنویسند , موضوعات برای آن ها قابل فهم نیست , مورد علاقه آنها نیست و با توجه به دو زبانه بودن در جمله بندی و پیدا کردن کلمات معادل با زبان مادری مشکل دارند.
در نوشته هایی که در خصوص نگارش و مخصوصا نگارش خلاق , مقطع ابتدایی لازم بود جمع آوری کردیم که در پایان به طور مختصر گوشه هایی از مطالب یادداشت می گردد . در ساعت انشا می توان با ایفای نقش , قصه گویی و نمایش خلاق به عالی ترین اهداف زبان آموزی دست یافت که نوشتن نیز یکی از این اهداف است ایجاد برقراری ارتباط انسانی و عاطفی , نظم بخشی به افکار گفتار پرورش قوه تفکر استدلال , استنتاج و به طور کلی رشد و شکوفایی خلاقیت و استعدادهای زبانی در دانش آموزان می انجامد.  

نکته :محتوای کامل مقاله با جستجو در گوگل هم قابل دسترسی است

 

نویسنده:محمود مشکی ماجلان با همکاری زهرا پیرقلی  «پژوهش در عمل -اقدام پژوهی »

این مقاله در روزنامه شاپرک در شماره ی۱۵۹۶-۱۳/۱۱/۸۷ یکبار چاپ شده است

شرایط یادگیری از دیدگاه گانیه-تهیه و تدوین :محمودمشکی ماجلان

نکته: 

این مقاله می تواند چشم اندازی مناسب را برای مدیران آموزش و پرورش معلمان کلیه مقاطع، برنامه ریزان آموزش و پرورش و نیز دانشجویان علوم تربیتی و آموزش ابتدایی و طراحان الگو های نوین روش های تدریس  مفید بوده تا تا آنها را با آنچه در مورد  آخرین روش های الگوها  هست آشنا نماید .

گانیه (1977،ص 284 286)برای درک رابطه یادگیری وتعلیم یک الگو تدوین کرده است . به نظر او یاد گیری مبتنی بر تعلیم است واین مراحل را طی میکند :انتظار ،دقت ،گزینش انتخابی ،رمز گردانی ،ذخیره سازی ،باز آفرینی از حافظه ،انتقال ،پاسخ دهی ،تقویت ‍.وی بعد ها مراحل تعلیم ویادگیی را نه مورد ذیل میداند :1-جلب توجه یا دقت 2-اعلام اهداف به یادگیرنده 3-تشویق او به یاد اوری پیش نیاز های یادگیری 4-عرضه ی محرک 5-راهنمایی یادگیرنده 6-فراهم کردن فرصت های اقدام صحیح 7-فراهم کردن باز خورد در باره ی اقدام صحیح 8-ارزیابی عملکرد 9- تقویت حافظه وانتقال .

او 8 نوع یادگیری را مورد شناسایی کرده که 7 مورد آن دارای سلسله مراتبی است که عبارتند از :

الف )یادگیری علامتی

 ب)یادگیری محرک وپاسخی

 ج)زنجیره ی حرکت وبیان

د)تمایز های چند گانه

ه) یادگیری مفهومی

ز)یادگیری مقررات یا قواعد

و)حل مسئله 

 الگوهای فعال تدریس موجب، تقویت توانایی ذهنی شاگردان، افزایش انگیزه درونی فراگیران، ارتقاء خلاقیت آنان و افزایش توانایی حل مساله و یادگیری بهتر می گردد. در

این مقاله با عنوان ‹‹بررسی الگوی تدریس بر اساس نظریه گانیه›› سعی شده است. مراحل و گام های مطرح شده در الگوی گانیه به شیوه‌ی کتابخانه‌ای مورد بررسی قرار گیرد.

کلمات کلیدی :

الگو : الگو معمولا"به نمونه ی کوچکی از یک شی بزرگ یا به مجموعه ای  محدود از اشیای بی شمار گفته می شود که وی‍ژگی ها و قسمت های اصلی آن شی بزرگ یا اشیا را داشته باشد .

راهبرد)استراتژی ( :در لغت به معنای «شیوه ی عمل در موقعیت خاص»

راهبرد های یادگیری :روش ها و شیوه هایی هستند که شاگردان در حین یادگیری به کار می گیرند تا به هدفهای آموزشی مورد نظر دست یابند  

الگوی گانیه:

    بررسی تحقیقات پیشین بیانگر آن که تا به حال در رابطه با روشهای تدریس مطالعات انجام گرفته است لکن با توجه به بررسی‌های به عمل آمده در خصوص الگوی گانیه هیچگونه مطالعه‌ای‌ مشاهده نگردید. ویژگی این الگو فعال سازی فراگیران در یادگیری و پشتیبانی از فرایندهای درونی می باشد.

الگوی گانیه شامل 9مرحله می باشد که عبارتند از:

جلب توجه، آگاه ساختن یادگیرنده از هدف، تحریک یادآوری پیش نیازهای مربوطه، ارایه محرک فراخوان عملکرد، ارزیابی عملکرد و افزایش یادداری و انتقال.

اولین باررابرت گانیه در کتاب معروفش به نام شرایط یادگیری درمورد طبقه بندی بلوم اشکالی بدین شرح مطرح نمود :

 طبقه بندی مذکور(طبقه بندی بلوم)

درتعیین اینکه چه چیزی باید آموزش داده شود , بسیار موفق بوده اند . اما چگونگی ارائه آموزش وبه عبارت دیگر ,خصوصیات ویژه آموزش هریک از اهداف طبقه بندی شده را مشخص نمی کنند . طراح آموزشی می تواند برای مثال ، بادقت بسیار تعیین کند که در حیطه شناختی درسطح ترکیب , شاگرد باید نوشتن یک متن کاملاْ منسجم را فرا گیرد ؛

اما این هدف که تعیین آن بسیار مهم است به مدرس یا طراح نمی گوید که شاگرد برای رسیدن به این هدف چگونه باید آموزش داده شود . به عبارت دیگر, مثلاْ با استفاده از طبقه بندی بلوم می توان دقیقاْ گفت که چه چیزی بایدآموزش داده شود؛ ولی نمی توان چگونگی آموزش آن هدف را مشخص کرد. گانیه برای رفع این اشکال , طبقه بندی جدیدی را ارائه داد .

برای توضیح دیدگاههای گانیه در باره تعیین و طبقه بندی هدفهای اموزشی

به چند نمونه ازعملکردهایی که وی به آنها اشاره کرده است درزیرآورده  می شود:

1-          فرد چگونه نخ کردن سوزن یا پارک کردن ماشین را یاد می گیرد ؟

2-          شرایط لازم برای یادگیری یا درک قانون نیوتن چیست ؟

3-          فرد چگونه برای مسائل متعدد زندگی خود راه حلهای جدیدی می یابد؟

4-          فرد چگونه اطلاعات و حقایقی مانند وقایع تاریخی را فرا می گیرد ؟

5-          شرایط  لازم برای یادگیری ارزشهای اجتماعی مانند احترام به دیگران چیست ؟

«هریک ازعملکردهای فوق ویژگی خاص خود را دارد ؛ یعنی از نظرنحوه یادگیری وبروز یا نمایش خارجی با سایر موارد تفاوت دارد. »این جمله در حقیقت محور تمام مباحثی است که گانیه درباره طبقه بندی خود مطرح می کند. گانیه اظهار می دارد که یادگیری صرفاْ ارائه پاسخ یا عکس العمل در قبال محرکهای خارجی نیست ونمی توان تنها با رابطه تداعی یا ارتباط آنرا بیان کرد . یادگیری براساس یافته های جدید روان-شناسان شناختی, حاصل فعل وانفعالات وپردازش است که روی اطلاعات وارد شده به ذهن افراد انجام می شود .  گانیه معتقد است که نحوه پردازش هریک از قابلیتهای پیشنهادیش منحصر به همان نوع است و کلیه یادگیریهای بشر را می توان در پنج نوع قابلیت خلاصه کرد . ازسوی دیگر گانیه معتقد است که هریک از قابلیتها از نظر نمایش یا ظهور خارجی باهم تفاوت دارد . برای مثال نمایش خارجی یادگیری احترام به دیگران با نمایش خارجی فهمیدن قوانین نیوتن , ازنظر نمایش, عملکردمتفاوت دارد . یعنی آنچه فرد باید انجام دهد تا بتوان نتیجه گرفت که یک گرایش را داراست یانه زمینه قوانین نیوتن ارائه کند کاملاْ متفاوت است .  یادگیری گرایش در احترام

عملی به دیگران در محیط های واقعی نشان داده می شود , در حالیکه

یا دگیری قوانین نیوتن در توانایی بیان این قوانین یا حل مسا ئل مختلف در این زمینه نمایش داده می شود .براساس نظریه ی گانیه یادگیری هر یک ازقابلیتها مستلزم تحقق دو شرط است :

شرایط داخلی و شرایط خارجی, برای مثال لازمه ی یادگیری پارک کردن اتومبیل به صورت صحیح , وجودشرایط درونی مانند دانستن وبه یاد آوردن مراحل انجام این کار به صورت ذهنی وشرایطی بیرونی مانند وجود وسایل و ابزار لازم است . با توجه به مطالبی که عنوان شد ,

پنج نوع قابلیت یادگیری از دیدگاه گانیه

 گانیه پنج نوع قابلیت را که شرایط یادگیری و نحوه ی  یادگیری آنها در ماهیت با هم تفاوت دارد مشخص کرده است که عبارتند از :

1-         مهارتهای ذهنی ( مانند درک قوانین نیوتن )

2-         راهبردهای شناختی (مانند حل مسایل جدید زندگی )

3-         اطلاعات لغوی یا کلامی (مانند یادگیری وقایع تاریخی )

4-         مهارتهای یدی (مانند پارک کردن اتومبیل )

5-         گرایشها (مانند احترام به حقوق دیگران )

بنابراین ازنظر گانیه تمام قابلیتهای یادگیری از پنج دسته ی بالا خارج نیست که می تواند به عنوان اهداف آموزشی تلقی شود . درادامه هریک از این قابلیتها بررسی وتشریح می شوند

1-         مهارتها ی ذهنی

این مهارتها شامل توانایی فرد در بکار گیری علائم ونشانه ها ست . برای مثال الفبا یا اعداد, مجموعه ای از علائم است . مسلماْ لازمه بکارگیری علائم دانستن قوانین وقواعد است ؛ ولی این بکار گیری می تواند بدون اطلاع و توجه فرد ازقوانین نیز صورت پذیرد . برای مثال , استفاده یک کودک از کلمات وجملات درسخن گفتن , مسلماْ توانایی

 وی را در بکار گیری  علائم نشان می دهد , درحالیکه هیچگونه اطلاعاتی از قواعد دستوری ندارد .

2-         راهبردها ی شناختی

این مهارتها از جمله پر اهمیت ترین مهارتهای آموخته شده ی بشر است . راه بردهای شناختی مهارتهایی هستند که فراگیر با استفاده از آنها به تنظیم فراگردهای درونی ذهن خود مانند توجه , یادگیری , یادآوری و تفکر می پردازد

3-         اطلاعات لغوی

اطلاعات لغوی آندسته از معلوماتی است که به میزا ن زیادی درطول زندگی فراگرفته میشود وافراد آنرا به صورت جمله یا لغت بکار می برند ؛مانند روزهای هفته , ماهها , شهرها , کشورو بسیاری از نامهای خاص .  اطلاعات لغوی زمینه لازم برای یادگیری بسیاری ازدانشها ومهارتهای دیگر را نیز فراهم می آورد .

4-         مهارتهای یدی

یادگیری مهارتهای یدی صرفاْ انجام یک فعالیت نیست , بلکه وقتی فعالیت منظم ودر موعد مقرر انجام می شود , می توان گفت که فعالیت یدی یاد گرفته شده است وبه همین دلیل است که امور یدی با تمرین و گذشت زمان ساده تر ودقیق تر انجام می شود .

5-         گرایشها

گرایش , انتخاب یک فرد درشرایط مشخص است که متأ ثّر از یادگیریهای قبلی وی است . بنابراین , وقتی شاگردی مطا لعه را برکاردیگر ترجیح میدهد , این ترجیح براساس یادگیری قبلی وی انجام شده است , گانیه این حالت درونی راگرایش می نامد . این گرایش بررفتار فرد نسبت به اشیا , افراد یا حوادث تأثیرمی گذارد . گرایشها در طول زندگی وطی تجربه های مشخص آموخته می شودیاشکل می گیرد. طبقه بندی هدفها ی آموزشی گانیه به دلیل کاربرد عملی آن درطراحی برنامه های آموزشی بسیار مفید بوده وهمچنان مورد توجه و استفاده قرارمی گیرد .

الگوی طراحی گانیه

درطراحی آموزشی مبتنی بررویکرد سیستمی الگوی گانیه و بریگز, برای طراحی آموزشی در سطح  خرد وکلان مورد توجه قرار گرفته است .  اینک  به  طورمختصر به بررسی پاسخ این الگو در رابطه با سه سوا ل محوری  در طراحی آموزشی مبتنی بررویکرد سیستمی  پرداخته خواهد شد .

1-         اجزاء  تشکیل دهنده آموزش کدامند ؟

از نظراین الگو انواع قابلیتهای یادگیری (که درطبقه بندی هدفهای آموزشی گانیه بدانها اشاره شد) کوچکترین واساسی ترین اجزاء تعیین کننده محتوای آموزشی هستند. به عبارت دیگر , ما در ابتدای طراحی باید بدانیم که درصدد آموزش کدام قابلیت هستیم . برای مثال , در درس علوم دوره ی ابتدایی, در مدارس آیا می خواهیم مهارت ذهنی را آموزش دهیم یا اطلاعات لغوی را . ازنظر عملکرد, سوال ایاآن طور مطرح می شود که آیا می خواهیم شاگرد کاربرد مفا هیم وقوانین را درحل مسایل بداند یا که می خواهیم شاگرد به بیان اطلاعات بپردازد؟ مسلماْ این دو قابلیت ازنظرعملکردی بسیار متفاوتند. دریکی , شاگردقادر خواهد بود

تا دربرابر محرکهای مختلف (مسایل ) عکس العمل مناسب ارائه دهد و دردیگری بر محفوظات اوافزوده خواهد شد .

2-         ترتیب و توالی اجزاء آموزش به چه شکل است ؟

گانیه معتقد است که برای کسب هریک از قابلیتهای پنج گانه وجود شرایط درونی وبیرونی ضروری است . معیار تعیین شرایط بیرونی و درونی , ذهن فراگیر است .یعنی آنچه را باید در هنگام یادگیری در درون ذهن فراگیر باشد شرایط درونی  وآنچه را باید در خارج از ذهن فراگیرصورت پذیرد شرایط بیرونی می نامند .برای مثال , درزمینه یادگیری راهیردها ی شناختی که از نظر عملکردی , ارائه راه حلهای ابتکاری برای مسائل, در زمینه های مختلف است دو نوع شرط درونی وبیرونی لازم است . شرط درونی , دانستن مفاهیم وقوانین در موضوع خاص است .برای مثال , حل یک مسایل ریاضی به صورت ابتکاری نیازمند مفاهیم و قوانین ریاضی است و شرط بیرونی مواجه شدن با

 مسایل متنوع و گوناگون به صورت منظم وترتیب است . بنابراین , شرایط درونی وبیرونی درواقع نظمی را در ارائه موادآموزشی پیشنهاد می کند , زیرا عدم هریک از شرایط منجر به عدم یادگیریمی شود . بنابراین , نوعی سلسله مراتب در یا دگیری قابلیتهای مختلف وجود داردکه در حقیقت سلسله مراتب یا ترتیب و توالی آموزش را از دیدگاه گانیه نشان میدهد .

3-         روشهای ارائه و ارزشیابی آموزش کدامند ؟  گانیه و بریگز می گویند که برای ادگیری , مدرس یا طراح آموزشی باید ازوجود تمام شرایط لازم اطمینان داشته باشد . وبرای همین , فعا لیتهایی به نام وقایع آموزشی , در پاسخ به سوا ل سوم باعنوان فعالیتهای نه گانه پیشنهاد می کنند که سه فعالیت اول برای تحقق شرایط درونی و شش فعا لیت دیگربرای تحقق شرایط بیرونی انجام می شود. این

 فعا لیتها به ترتیب عبارتند از:

1-         جلب توجه فراگیر: این عمل لازمه تمرکز و مقدمه ی  یادگیری است ودر هدایت کردن توجه و مقدارمصرف انرژی فراگیرتاثیر به سزایی دارد . -مطلع ساختن فراگیراز هد فهای آموزشی : این کار در پاسخ به سوال فراگیراست که از خود می پرسد.

2-         یافتن یادگیری مطلع شوم ؟ به عبارت دیگر , فراگیر باید بداند که در چه زمان به هدفها ی آموزشی دست یا فته است این کار بدون اطلاع او از این هدفها میسر نخواهد بود .

3-         فرا خوانی یادگیریهای گذشته : یادآوری یادگیریهای گذشته یکی از عمده ترین شرایط درونی برای یادگیری جدید است . این کار می تواند با تذکر معلم در باره ی یادگیریهای گذشته انجام شود, یا اینکه معلم زمانی رابه مرورمطالب گذشته قبل ازارائه ی مواد جدید ارائه دهد .

4-         ارائه مواد آموزشی : تنوع ارائه ی مواد آموزشی  به اندازه تنوع هدفهای آموزشی است . نحوه ارائه مواد آموزشی برای هریک از انواع هدفهای آموزشی یا قابلیتها تفاوت می کند .

5-         ارائه راهنمای یادگیری : راهنمای یادگیری در واقع بخشی از اموزش است که به وسیله معلم یا طراح آموزشی ارائه می شود ؛ زیرا که  فراگیران مختلف برای یادگیری هدفهای مشخص نیاز به

6-         درجات متفاوت راهنمایی دارند. برای مثال ,ممکن است ارائه ی مشخصه های اصلی یک مفهوم همراه با یک مثال یرای یک

فراگیرکافی باشد, در حالیکه فراگیر دیگر نیاز به مثالهای متعدد و متنوع داشته باشد

7-         آزمون عملکرد : دراین فعالیت به منظور ارزشیابی میزان فراگیری قا بلیتها وارائه آموزشهای ترمیمی , فراگیر را درمعرض آزمون عملی آنچه فرا گرفته قرارمی دهیم . برای مثال , درآزمون عملکرد یک مهارت یدی باید از فراگیر خواست تامهارت خود را در عمل نشان دهد .

8-         ارائه بازخورد در ارتبا ط با صحت عملکرد فراگیر: ارائه بازخورد از جمله مهمترین وقایع آموزشی است . بازخورد باید از نوع اطلاعاتی باشد ودرآن عیبها یا محاسن عملکرد فرا گیربه دقت توضیح داده شود.

9-         ارزیابی عملکرد : دراین مرحله معلم به ارزیابی عملکرد نهایی فراگیرو اندازه-گیری میزان دستیابی او به هدفهای آموزشی می پردازند .

10-   ترغیب وتسهیل یادآوری و انتقال یادگیری : معلم نمی تواند از انتقال یادگیری

درشرایط جدید مطمئن شود مگر اینکه پیش بینی های لازم برای تسهیل یادگیری

در خلال آموزش انجام شده باشد . تکرار مواد آموزشی در فواصل معین می توان به انتقال یاد گیریهای ذهنی کمک کند .

شرایط یادگیری گانیه :

رابرت گانیه در کتاب « شرایط یادگیری » مفهومی از یادگیری ارائه می کند . اوخاطرنشان می کند که برای درک چگونگی تغییر نوزاد به بزرگسال , باید به عواملی که قسمت اعظم آن تکوینی است (رشد ) و آنهایی که مربوط به تجارب محیطی است (یادگیری ) توجه شود . چون بسیاری از یادگیری ها تا حد زیادی به رویدادهای محیطی بستگی دارد . گانیه براساس تحلیلی که ازشرایط یادگیری می کند

 سلسله مراتبی را از هشت نوع یادگیری پیشنهاد می کند که به ترتیب پیچیده ترمی شوند :

1-         نشانه آموزی ؛ این یادگیری در آزمایش های کلاسیک شرطی شدن پاولوف آمده است , که در آنها بازتابی غیرارادی به وسیله محرکی انتخاب شده, فعال می شود .مثلاْ وقتی زنگ به صدا در می آید , بزاق سگ ترشح می کند .

2-         یادگیری محرک  پاسخ ؛ نمونه ای از این مورد , آزمایش های شرطی شدن

عامل اسکینراست . در این آزمایش اعمال ارادی به وسیله تقو یت شکل می گیرد.

3-         زنجیره بندی (یادگیری زنجیرهای ) ؛ اعمال جداگانهای که قبلاْ از طریق یادگیری محرک  پاسخ کشف شده است وقتی به طور متوالی و منظم اتفاق بیفتد وبه تقویت منجر شود , با هم ترکیب می شوند 0مثلاْ , راننده ای مبتدی یاد می گیردتا با ترکیب مهارتها و مشاهداتی که قبلاْکسب کرده است ماشین را براند اطمینان از اینکه دنده خلاص است , قرار دادن سویچ در جای خود , گرداندن سوئیچ , شنیدن صدای موتورها , رها کردن سوئیچ وکم کردن گاز و...

تداعی کلامی : زنجیره های کلامی از طریق فرایندی کسب می شوند که شامل این عناصر می باشد؛ تداعیهای محرک- پاسخ که قبلاْ درقالب لغات کسب شده است ارتباط رمزی بین لغات جدید وقدیم , مجاورت هریک از حلقه ها با حلقه های بعدی ونشانه ای ازاینکه پاسخ جدید صحیح است .

4-         یادگیری افتراقی : دانش آموز یاد می گیرد که همچنان که خزانه تداعی های کلامی اومتعددو پیچیده تر می شود, به پاسخ های خود به تداعی های کلامی تنوع بخشد. مهمترین شکل در تسلط بر این نوع یادگیری تداخل بین زنجیره های جدید وقدیم است .

5-         یادگیری مفهوم : یاگیرنده به چیزها یا رویدادها به صورت یک رده پاسخ میدهد . مثلاْ کودک مفهوم وسط رابه این طریق یاد

 می گیرد که در معرض مجموعه های زیادی از اشیای مختلف قرارمی گیرد و به این تعمیم دست می یابد که مفهوم« وسط » به هر چیزی بین چیزهای دیگر , صرفنظر از اندازه یا شکل آنها اطلاق می شود .

 -        یادگیری قوانین : دانش آموزیاد می گیرد که حلقه های مفاهیم یاد گرفته قبلی را با هم ترکیب کند ویا ارتباط دهد .

7-         حلّ مسئله : فرد می آموزد که قوانین رابه نحوی ترکیب کند که بتواند انها را درموقعیت های جدید متنوعی به کار برد.

الگوی گانیه:

به اعتقاد گانیه (1985)آموزش از مجموعه‌ای از رودیدادها تشکیل شده است که نسبت به یادگیرنده بیرونی هستند و برای پشتیبانی از فرآیندهای درونی یادگیری طراحی شده اند. وی آموزش را ‹‹ مجموعه‌ای پیش اندیشده در قالب رویدادهای بیرونی آموزش و طراحی شده برای حمایت از پردازش‌های یادگیری درونی تعریف می‌کند›› .  رویدادهای آموزشی رساندن یادگیرندگان را از جایی که هستند به کسب قابلیت شناخته شد، یعنی ‹‹هدف››‌ممکن می‌سازند.

الگوی تدریس گانیه مبتنی بر دیدگاه گانیه شامل 9 رویداد می باشد که، به ترتیب عبارتند از: جلب توجه، آگاه ساختن یادگیرنده از هدف، تحریک یادآوری، یادگیری پیش‌نیاز و دانش قبلی، ارایه محرک، فراهم ساختن هدایت یادگیری، فراخوان عملکرد، فراهم ساختن بازخورد، ارزیابی عملکرد و بهبود یادداری و انتقال

گام اول- جلب توجه: برای جلب توجه یادگیرنده، انواع مختلف رویدادها به کار گرفته می‌شوند. توجه دانش آموزان، به تعبیر هوشیار بودن برای دریافت محرک، می‌تواند با ایجاد تغییر سریع در محرک حاصل شود. فراتر از این، روش اساسی  که برای جلب توجه به فراوانی مورد استفاده قرار می‌گیرد توسل به علایق یادگیرندگان می‌باشد.

مهارت در جلب توجه به همراه دانش خردمندانه از دانش آموزش درگیر در آموزش بخشی از هنر معلمی است، که می‌تواند بخش از آن یا همه‌ی آنها غیر کلامی هم باشد.

گام دوم- آگاه ساختن یادگیرنده از هدف: یادگیرنده باید از بازده یادگیری که از او انتظار می‌رود، آگاه باشد. به عبارت دیگر آگاهی دادن به فراگیر در خصوص انتظاری که قرار است در نتیجه یادگیری برآورده شود. یادگیرنده به نحوی باید نوع عملکردی را که به عنوان شاخصی برای پایان یافتن موفقیت‌آمیز یادگیری به کار می‌رود بشناسدوقتی که یادگیرندگان، هدف از آموزش را درک کنند. انتظاری را کسب خواهند کرد که معمولاً سرتاسر مدتی که یادگیری رخ می‌دهد تداوم دارد، و زمانی که یادگیری تکمیل می‌شود این انتظار به وسیله‌ی بازخورد ارایه شده تائید می‌گردد. به طورکلی، بهتر است فرض نکنیم دانش آموز هدف درس را می‌داند. ارتباط برقرار کردن در مورد هدف درس وقت کمی می‌گیرد و حسن آن این است که: از ‹‹خارج از خط شدن›› دانش آموز جلوگیری می‌کند. به نظر می‌رسد ارتباط برقرار کردن در مورد هدف کاری است که با صراحت و صداقت یک معلم همخوان است. علاوه بر آن، به معلم کمک می کند تا بر ‹‹ هدف آماج››‌باقی بماند.البته اگر هدفها به صورت کلمات ارایه گردند کارایی بیشتری دارند، زیرا دانش آموز آنها را به راحتی درک می‌کند.

گام سوم- تحریک یادآوری پیش نیازهای مربوطه: در این مرحله از یادگیرنده خواسته می‌شود چیزهایی را که قبلاً آموخته است، به یاد آورد. 3 زیرا در لحظه‌ی یادگیری قابلیت های از قبل آموخته شده بخشی از رویداد یادگیری هستند. به همین دلیل باید خوب در دسترس قرار گیرند، با به یاد آوردن آنها درست قبل از وقوع یادگیری جدید، از در دسترس بودن آنها اطمینان حاصل می‌شود. اگر مهارت ذهنی جدیدی آموخته می‌شود، مهارتهای پیرو باید بازیابی شوند تا اینکه بتواند به عنوان بخشهایی از مهارت جدید مجدداً رمزگردانی شوند. به عبارت دیگر دانش سازمان یافته‌ای که قبلاً آموخته شده است بازیابی می‌شود تا به صورت بخشی از زمینه‌ی معنادار بزرگتری برای اطلاعات جدید واقع شود.فراخوانی قابلیتهای قبلاً آموخته با پرسیدن یک سئوال به عنوان مثال:

-اگر هدف یدگیری قاعده‌ای درباره‌ی وتر یک مثلث قائم‌الزاویه باشد، ممکن است مطلوب این باشد که یادآوری قواعد پیرو را با گفتن ‹‹ یک مثلث قائم‌الزاویه رسم کنید›› و پرسیدن این که کدام اضلاع مجاور رأس قائم‌الزاویه هستند به اطمینان حاصل کرد که مفاهیم پیرو ولورم در حافظه فعال فراگیران قابل دسترسی می‌باشد، ویادگیری قاعده‌ی جدید می‌تواند رضایت بخش باشد. 

گام چهارم- ارایه محرک: این گام با ارایه محرک اساسی به فراگیران انجام می‌گیرد. محرک‌ها می‌توانند مواد آموزشی مرتبط با موضوع درس نظیر عکس یا تصویر، پارل، وسایل و ابزار و حتی نوشته و نام اشیاء ویا خود اشیاء واقعی و باشد

ارایه مطالب محرک باید کاملاً واضح باشد چرا که ارایه محرک‌های مناسب به عنوان بخشی از رویدادهای آموزشی دارای اهمیت می‌باشد.به طور روشن، محرک ارایه شدهبه عنوان رویداد آموزشی به طور مشخص به آنچه که   قراراست آموخته شود وابسته است.

ارایه محرکها برای یادگیری مفاهیم و قواعد نیاز به استفاده از انواع مثالها و نمونه‌های متنوع دارد.

گام پنجم-تدارک‹‹ راهنمایی یادگیری››: در این گام معلم فرآیند درونی شدن رمز گردانی معنایی- را در فراگیران تسهیل می‌نماید. و محرک‌های ارایه شده را تا آنجا که ممکن است معنی‌دار می‌سازد . برای معناداری بیشتر راه‌های متعدد وجود دارد، که بسته به بازده یادگیری مورد انتظار با یکدیگر فرق دارند. به‌ طورکلی، معناداری را می‌توان با استفاده از مثالهای عینی مربوط به مفاهیم و اصطلاحات انتزاعی، بسط دادن هر اندیشه با ربط آن به مواردی که هم اکنون در حافظه‌اند انجام داد و یادگیرنده را در کشف قواعد یاری نمائیم.توجه داشته باشید که معلم ‹‹ پاسخ را به یادگیرنده نمی‌گوید ›› بلکه آن خط فکری را پیشنهاد می‌کند که احتمالاً به ترکیب مفاهیم و قواعد وابسته به قاعده‌ی آموختنی ختم خواهد شد مقدار راهنمایی یادگیری، یعنی تعداد سوالها و میزانی که آنها ‹‹ رهنمود مستقیم یا غیر مستقیم›› می‌دهند با نوع قابلیتی که یادگرفته می‌شوند فرق می‌کند. اگر آنچه یاد گرفته می‌شود موضوعی قراردادی است-نام شیئی که برای یادگیرنده تازه است- مسلماً دلیلی برای هدر دادن وقت یا پرسشها، یا اشاره‌های غیرمستقیم به این امید که به طریقی این نام ‹‹کشف شود›› وجود ندارد. در این مورد گفتن پاسخ به دانش آموز شکل صحیح راهنمایی یادگیری است. اما در سمت دیگر طیف مواردی است که، رهنمود غیر مستقیم مناسب است. زیرا این راه منطقی کشف پاسخ است، وچنین کشفی می‌تواند به آن یادگیری ختم شود که دائمی‌تر از آن یادگیری است که از گفتن پاسخ مستقیم حاصل می‌شودمقدار اشاره کردن یا رهنمود دادن نیز با نوع یادگیرندگان فرق می‌کند زیرا بعضی از یادگیرندگان کمتر از دیگران به راهنمایی یادگیری نیاز دارند و راهنمایی بیش از حد برای تند آموزان خوار شمردن آنها است. در حالیکه راهنمایی خیلی کم، کندآموزان را مأیوس می‌سازد.

گام ششم- فراخوان عملکرد: در این گام از فراگیران انتظار می‌رود که رویدادهای ترکیبی درونی یادگیری را عملاً به وقوع رسانند. دانش آموزان در این گام با داشتن راهنمایی یادگیری کافی، به نقطه‌ای رسانده می‌شوند رویداد ترکیبی درونی یادگیری را عملاً به وقوع می‌رسانند. و آثار لذت بردن از یادگیری در چهره‌هایشان دیده می‌شود. آنها درک کرده‌اند که چگونه کار را انجام دهند. انتظار از آنان این است که نه تنها ما را متقاعد کنند، بلکه به همان اندازه خود را نیز متقاعد نمایند. به طور ساده از یادگیرنده‌ی اطلاعات کلامی خواسته تا اطلاعات یا حداقل بخشی از اطلاعات را ‹‹بگوید››. از یادگیرنده‌ مفهوم یا قاعده جدید خواسته می‌شود تا کاربرد آن را به مورد خاصی که قبلاً در طی یادگیری با آن مواجه نبوده است، عملاً نشان دهد. و تمهیداتی برای تشویق یادگیرنده جهت به کار بستن هرچه بیشتر یادگیری در موقعیتهای تازه و متنوع صورت می‌گیرد.

گام هفتم- تدارک بازخورد: در این گام به دنبال عملکردی که فراگیر در گام قبلی نشان می‌دهد. درباره‌ی درجه‌ درستی عملکرد به فراگیر اطلاعات داده‌ می‌شود. به عبارت دیگر فراگیر در مورد درستی یا میزان درستی عملکرد خویش بازخوردی را دریافت می‌نماید. این رویداد می‌تواند به راه‌های مختلف انجام شود. در مورد مهارت حرکتی مانند پرتاب دارت به هدف، بازخورد ممکن است آنی و ‹‹ ذاتی عملکرد ›› باشد. اما برای بسیاری از انواع عملکردها،بازخورد درباره‌ی درستی عملکرد نیاز به این دارد که به طور مجزا توسط معلم و یا شخص دیگری ارایه گردد.

هیچ روش استانداردی برای به جمله در آوردن یا رساندن بازخورد وجود ندارد. در ‹‹آموزشهای برنامه‌ای›› تایید صحت پاسخ معمولاً در صفحه مقابل یا در صفحه بعد درج می‌شود. حتی برخی از کتابهای درسی استاندارد به طور معمول پاسخ را در آخر کتای می‌آورند. برخی از معلمان نیز ارتباط بازخورد در مقابل عملکرددانش آموز را به راههای مختلف، نظیر سرتکان دادن، لبخند زدن و یا گفتن یک کلمه انجام می‌دهند.

گام هشتم- ارزیابی عملکرد: عملکردی که فراگیر از خود بروز می‌دهد تائیدی است بر اینکه یادگیری اتفاق افتاده است. به منظور اطمینان از اینکه چنین توانائی‌های واقعاً صورت پذیرفته لوزم است نمونه‌های اضافی از عملکرد مطالبه شود. به عنوان مثال اگر اطلاعات کلامی آموخته شده است، ممکن است عین همان نثر بیانات، یا بسط آنها از یادگیرنده خواسته شود. اگر قاعده‌ای یادگرفته شده است، می‌توان کاربرد آن را به تعدادی نمونه بدیع درخواست کرد. ارزیابی عملکرد به این شیوه آن چیزی است که معمولاً از ‹‹اجرای آزمون›› منظور است . کار کردهایی که از چنین آزمونی انتظار می‌رود عبارتند از:

1- تائید اینکه توانایی تازه آموخته شده از ثبات معتدلی برخوردار است .

ب- فراهم ساختن تمرین اضافی که به تثبیت آنچه که آموخته شده است کمک می‌کند.

2-در این روش، مواد آموزشی به واحدهایی کوچک تقسیم می‌شود، که چهارچوب یا گام یا قاب نامیده می‌شود.

گام نهم- افزایش یاداری و انتقال: در این گام برای اینکه مفاهیم تعریف شده، قواعد، و قواعد سطح بالا به خوبی در حافظه سپرده شوند، تدارکاتی جهت مرور منظم مطالب در زمانهایی فاصله‌‌دار در خلال هفته‌ها و ماهها مهیا می‌گردد. و انتظار می‌رود مهارتهای آموخته شده را به شرایط جدید یادگیری انتقال دهد

با ترتیب دادن تکالیف متنوع جدید برای یادگیرنده اطمینان از انتقال یادگیری به بهترین وجه صورت می‌گیرد، تکالیفی که مستلزم کاربستن آنچه یاد گرفته شده است در موقعیتهایی که اصولاً با آنهایی که برای خود یادگیری به کار می‌رفتند متفاوت است. 2 تکالیفی از این نوع پیچیده تر از یک تمرین صرف هستند. 3 بنا بر این در این گام با افزودن بر مقادیر تمرین، تأثیر بسزایی در افزایش مقدار یادداری را فراهم می‌نمائیم، و تنوع تمرین در انتقال مهارتهای ذهنی به موقعیتهای تازه اثر مطلوب دارد. این تعمیم ظاهراً در زمینه‌هاییادسپاری اطلاعات کلامی، مهارتهای ذهنی، و مهارتهای حرکتی کاربرد دارد.

جمعبندی و نتیجه‌گیری:

پیشرفت سریع علوم و تکنولوژی در قرن حاضر بشر را به جایی رسانده است که نیازمند فراگیری مهارت‌های اندیشیدن، تفکر و پردازش‌های یادگیری درونی می‌باشد. و معلم وظیفه دارد تا به فراگیرن در تجزیه و تحلیل و بازسازی برداشت‌های خویش کمک نماید، و شرایط و فرصتهای یادگیری را برای آنان فراهم سازد.

در جهت فعال سازی دانش آموزان در فرآیند یاددهی یادگیری مختلف الگوهای بی‌شماری مطرح شده است که هریک از این الگوها بر اساس رویکردهای مختلف صاحب نظران و روان‌ شناسان ترتیبی طراحی شده است.

در پایان می‌توان الگوی مطرح شده بر اساس نظریه گانیه را که شامل 9 گام:

جلب توجه،

 آگاه ساختن یادگیرنده از هدف

، تحریک یادآوری پیش نیازهای مربوطه

، ارایه محرک، فراخوان عملکرد

، ارزیابی عملکرد

 و افزایش یاداری

 و انتقال می‌باشد را در پردازش‌های یادگیری درونی فراگیران موثر نامید.

منابع و مأخذ:

1-احدیان، محمد و محرم آقازاده، ‹‹راهنمای روشهای نوین تدریس   آموزش و کارورزی››، تهران:  آییژ ، 1382.

2-بیان، حسام الدین و محمد شکیبا مقدم،‹‹ مدیریت شیوه‌های نو در آموزش››، تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی،1372.

3-پورنژاد، گلنوش، ‹‹زمامداری ساسانیان›› رشد معلم، شماره 3، سال نهم آذرماه، 1369.

4-جویس،بروس ،مارشا ویل وبورلی شاورز<<الگو های تدریس>>مترجم:محمد رضا بهرنگی ،تهران:انتشارات مترجم،1372.

5-سوله ماری ژان، فلوهرتزکلیدشمن، ‹‹سرزمین جاوید›› ترجمه: ذبیح‌ا منصوری، تهران: زرین، جلد اول، 1375.

6-گانیه، رابرت میلز، ‹‹ شرایط یادگیری و نظریه آموزشی›› ترجمه: جعفر نجفی زند، تهران: رشد، 1373.

7-تکنولوژی آموزشی –دکتر فردانش

تهیه و تدوین :محمود مشکی ماجلان

چکیده ومقدمه

نقش خانواده و مدرسه در آموزش نماز - پیرقلی

چکیده :

در این نوشته سعی داریم اصول و روش­های تربیتی خانوادهو مدرسه  را در سایه نماز بررسی نمائیم و به­خاطر این­که در واژگان قرآنی از نماز به قرآن نیز تعبیر شده، به­نظر ما نماز و قرآن ارتباطی تنگاتنگ باهم دارند، به گونه­ای که به­پا داشتن نماز، اقامه­ی قرآن و تحقق بخشیدن به اهداف و برنامه­های آن کتاب شریف است؛ لذا دایره­ی بحث را به قرآن بسط داده،اصول و روش­های تربیتی را از قرآن شریف استخراج می­نمائیم زیرا معتقدیم نگرش قرآنی همان نگرش مبتنی بر فرهنگ نماز است.

ابعاد محتوایی و معنوی نماز در این نوشته بررسی گشته است که عبارتند از :

·       نمازو صداقت انضباط و وقت‏شناسی، نماز و تشکر، نماز و قیامت ،نماز و یاد خدا،دوری از گناه:

سرمایه نماز که همان تشکر از نعمتهای خداوند و ستایش زیباییها و کمالات آفریدگار هستی و پناه بردن به دامن کبریایی حضرت حق و راز و نیاز با اوست در فطرت همه هست. نقش والدین و مربیان پرورش دادن این فطرت نورانی استو در ادامه به این سوال پاسخ داده می شود که  

چرا" و "چگونه‌" بین‌ "درون‌ داد" و "برون‌ داد"، بین‌ آنچه‌ در مقام‌ تبلیغ‌ و ترویج‌ دین‌ و تربیت‌ دینی‌ توسط‌ متولیان‌ تعلیم‌ و تربیت‌ در خانه‌ و مدرسه‌ "قصد" می‌شود و آنچه‌ در مقام‌ عمل‌ و رفتار توسط‌ نسل‌ جوان‌ و نوجوان‌ در زندگی‌ فردی‌ و اجتماعی‌ "کسب‌" شده‌ است‌ نابرابری‌ و بلکه‌ در پاره‌ای‌ از موارد "وارونگی‌" رخ‌ داده‌ است‌؟

با آزمون آموزشی نماز برای پدران و مادران و تحلیل نتایج آن یک راهبرد عملی به اولیا در جهت آسیب شناسی بهتر داده شده و در پایان ضمن بیان جایگاه مربیان پرورشی مطالب جمع بندی و توصیه هایی در باب موضوع داده شده است .

·       برای دعوت کودکان و نوجوانان به نماز در درجه اول به نیت خود توجه کنیم. ببینیم که آیا ما فرزند و دانش آموز خود را برای خاطر خدا به نماز فرا می خوانیم یا برای خاطر چیزهای دیگر. اگر در دعوت خود بیشتر نگران آبروی خود هستیم و فکر می کنیم اگر فرزند من نماز نخواند، دیگران در مورد من چه خواهند گفت، و اگر در دعوت خود، خودمان مطرح هستیم و احساس می کنیم اگر فرزند یا دانش آموز ما وقتی نماز نخواند، نشانه بی عرضگی ماست و یا نشانگر بی حرمتی به خواست ماست و اگرهای دیگر، در چنین شرایطی باید بدانیم که نمی توانیم دعوت کننده خوبی برای نماز باشیم. از یک سو عمل ما متعلق به سطح متعالی از انگیزش ها نیست و نمی تواند قربه الی الله باشد و از سوی دیگر این احساس به متربی ما دست می دهد که ما او را برای خودمان دعوت به نماز می کنیم نه برای خاطر خدا و یا برای خاطر نفس نماز و یا حتی برای خاطر خود فرزند.

·       در دعوت آنان به نماز ضمن اینکه از تشویق های مادی و اجتماعی از قبیل خریدن هدیه و تشویق کلامی استفاده می کنیم، لکن باید پیوسته به گونه ای عمل کنیم که او را در سطوح پایین انگیزشی نگه نداریم. باید او را متوجه خدا کنیم و بگوییم که او نماز را باید بگونه ای بجا بیاورد که او آن را بپذیرد.

توصیه های دینی از آن جمله توصیه نماز را به گونه ای به فرزندمان داشته باشیم که نشان دهیم همیشه در محضر خالق عالمیم. به همین جهت از تند گویی، پرخاشگری، عصبانیت، و بی ادبی پرهیز کنیم. انسان وقتی در محضر بزرگی است اگر از چیزی حتی برای خاطر آن بزرگ ناراحت شود، سعی می کند ناراحتی خود را حفظ کند.

مقدمه 

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم؛ فرمود خدای بلند مرتبه که پیامبر!«وأمر اهلک بالصلوة واصطبر علیها ... والعاقبه للتقوی؛ خانواده­ی خود را به نماز امر کن! خود نیز با همه­ی توان بر [مراعات] آن شکیبایی ورز ... و عاقبت نیک ازآن اهل تقواست.

در آئین انسان­ساز اسلام خانواده نهاد ارجمند و والایی است که صحت و شادابی آن سعادت آحاد جامعه را دربر دارد و بالعکس فساد و نگون­بختی آن به تباهی افراد و درنتیجه جامعه منجر می­شود. به این ترتیب کانون خانواده اولین کلاس درس برای فرزندان محسوب شده، بسیاری از زمینه­های مثبت و منفی اخلاقی در آن پدید می­آید. امیر بیان (ع) فرمودند: «تعلیم در کودکی همانند نقشی است که بر روی سنگ کنده شود. همچنین آن بزرگوار در نامه­ی 31 نهج­البلاغه، اهمیت تربیت در سنین خردسالی را مطرح می­نمایند؛ فرمود: «پسرم (حسنم!) به تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن­که دلت (به­علت دنیا­دوستی) سخت گردد و خرد تو به (چیزهای بیهوده) گرفتار شود.»

 

در حوزه تربیت دینی ما، تعلیم آموزه های وحیانی چگونه صورت می گیرد؟ رهیافت صحیح در انتقال پیام وحیانی به مخاطبان کلام الهی چگونه است؟ چه نسبتی میان مساله دین گریزی جوانان و شیوه های ارائه آموزه های دینی وجود دارد؟ آیا نمی توان با حذف روشهای نامحرم! و اخذ روی آوردهای کارا و اثربخش، تصویر زیباتری از دین در منظر انظار جوانان نشاند؟

سلسله مقالات "روش شناسی تربیت دینی" می کوشد تا با حذف روشهای آفت زده ی تربیت دینی و ارائه روشها و رهیافتهای موثرتر، ما را به تماشای چشم اندازهای بدیع و بشکوه از دین فرا خواند.

 

یاد خدا بهترین وسیله برای خویشتن داری و کنترل غرایز سرکش و جلوگیری از روح طغیان است. «نمازگزار» همواره به یاد خدا می‏باشد، خدایی که از تمام کارهای کوچک و بزرگ ما آگاه است، خدایی که از آنچه در زوایای روان ما وجود دارد و یا از اندیشه ما می‏گذارد،

مطلع و باخبر است و کمترین اثر یاد خدا این است که به خودکامگی انسان و هوسهای وی اعتدال می‏بخشد، چنان که غفلت از یاد خدا و بی خبری از پاداشها و کیفرهای او، موجب تیرگی عقل و خرد و کم فروغی آن می‏شود.

انسان غافل از خدا در عاقبت اعمال و کردار خود نمی‏اندیشد و برای ارضای تمایلات و غرایز سرکش خود حد و مرزی را نمی‏شناسد و این نماز است که او را در شبانه روز پنج بار به یاد خدا می‏اندازد و تیرگی غفلت را از روح و روانش پاک می‏سازد.

به راستی، انسان که پایه حکومت غرایز در کانون وجود او مستحکم است، بهترین راه برای کنترل غرایز و خواستهای مرزنشناس او همان یاد خدا، یاد کیفرهای خطاکاران و حسابهای دقیق و اشتباه‏ناپذیر آن می‏باشد. از این نظر قرآن یکی از اسرار نماز را یاد خدا معرفی می‏کند: «اقم الصلوة لذکری؛ نماز را برای یاد من بپادار!»

ابعاد معنوی و محتوایی نماز

   نماز و صداقت

   کسی که دیگری را دوست دارد سخن گفتن با او را هم دوست دارد. آنها که با زبان مدعی خداخواهی و خدا دوستی اند و لی علاقه ای به نماز ندارند در ادعای خود صداقت ندارند. نماز ملاک و میزان مقدار تعهدی است که انسان در اظهارات خود دارد. به همین دلیل نماز منافق همچون سایر اعمالش همراه با صداقت نیست 

   نماز و یاد خدا

   خداوند به حضرت موسی(ع) می فرماید:

 « اَقِمِ الصَّلوة لذکری – برای یاد من نماز به پا دار».(طه/24).

 

   ذکری قلبی با روشی مخصوص یاد خداوند و با شیوه ای ابتکاری که اعضای بدن انسان از موی سر تا نوک پا در آن نقش دارند. هنگام وضو که مقدمه ای برای شروع نماز است، هم روی سر را مسح می کنیم هم روی پا را؛ هنگام سجده هم پیشانی بر زمین نهاده می شود هم انگشت پا؛ هم زبان حرکت می کند و هم دل به یاد اوست. در نماز چشم ها باید به محل سجده به حال نیمه باز دوخته شود. اگر خودتان بیشتر فکر کنید در می یابید که در نماز همه اعضا به نحوی در خدمت یاد خدا هستند

نماز و تجملات

علاوه بر حضور قلب و خشوع معنوی و توجه کامل که سفارش اسلام و از علائم مومن است و اهمیت آن تا آن جاست که اگر نمازی با توجه خوانده نشود قبول نمی شود و از نماز همان مقداری مورد قبول است که با حضور قلب باشد؛ ولی با این همه ، اسلام سفارش کرده است که نماز با بهترین لباس از نظر پاکی و نو بودن همراه با عطر و گلاب و وقار و آرامش انجام گیرد. تا جایی که بعضی به امام سجاد(ع) که به سوی مسجد می رفت گفتند : گویا منزل عروسی می روی !

   امام فرمود : ملاقات با خالق زیبایی ها دارم. ( حلیة المتقین/علامه مجلسی).

    نماز یک معامله پر سود

 

   خداوند می فرماید : « اذکرنی اذکرکم ». یعنی : شما مرا یاد کنید من هم شما را یاد می کنم.

   یاد ما برای خداوند سودی ندارد ولی یادی که خداوند از ما می کند لطفش را نصیب ما می گرداند، لغزش ما را می بخشد، دعای ما را می پذیرد، مشکل ما را حل می کند و ... لطف او برای ما بی نهایت ارزش دارد. پس در نماز که ما یاد خدا می کنیم متاع کم ارزشی را داده و در عوض متاع بسیار با ارزشی را گرفته ایم.

   ما از کسی یاد کرده ایم که او به یاد ما نیاز ندارد : « ان الله لغنی عن العالمین ». یعنی : خداوند از تمام جهانیان بی نیاز است. ولی بدینوسیله یاد خداوندی را به سوی خود جلب کرده ایم که در حقیقت تمام کمالات را دریافت کرده ایم. و این معامله پر سودی است( البته برای بعضی ها! ) که خداوند ما را به آن دعوت کرده است ادامه دارد ...

نماز و تشکر

 

   یکی از اسرار نماز تشکر از ولی نعمت است. قرآن می فرماید:

 

« عبادت کنید پروردگاری را که شما و نیاکان شما را آفرید. هستس شما و همه از اوست ».

 

   در سوره کوثر می خوانیم : « ما به تو کوثر دادیم و خیر زیاد عطا کردیم پس نماز بخوان ». یعنی به شکرانه عطایای ما نماز به پا دار.

   نماز بهترین نوع شکرگزاری است که شیوه آن را خداوند تبیین نموده و تمام اولیاء هم آن شیوه را به کار گرفته اند. تشکر از ولی نعمت یک ارزش است و نماز تشکری است هم عملی، هم زبانی و هم دائمی.

نماز و قیامت

   مردم نسبت به رستاخیز و معاد چند دسته هستند:

1-      به قیامت شک دارند: « ان کنتم فی ریب من البعث »

2-      به قیامت گمان دارند : « یظّنون انّهم ملاقوا الله »

3-      به قیامت یقین دارند : « و بالاخرة هم یوقنون »

4-      منکر قیامت هستند : « و کنا نکذب بیوم الدّین »

5-      به آن ایمان دارند ولی فراموش می کنند : « نسوا یوم الحساب ».

   قرآن کریم برای رفع شک استدلال کرده و از مومنین و گمان دارندگان با (تفاوت ها) ستایش کرده و از منکران خواسته است که دلیل و برهان بیاورند. و برای گروه پنجم تذکراتی داده که انسان فراموش نکند. نماز هم شک زدایی می کند و هم غفلت ها را به «یاد» تبدیل می کند.

   در نماز با گفتن جمله «مالک یوم الدین»، در هر شبانه روز حداقل ده بار مسأله قیامت را به خود تذکر می دهیم  و تلقین می کنیم.

• دوری از گناه:

نمازگزار ناچار است که برای صحت و قبولی نماز خود از بسیاری از گناهان اجتناب ورزد؛ مثلا، یکی از شرایط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسایلی است که درآن به کار می‏رود، مانند آب وضو و غسل، جامه‏ای که با آن نماز می‏گزارد و مکان نمازگزار، این موضوع سبب می‏شود که گرد حرام نرود و در کار و کسب خود از هر نوع حرام اجتناب نماید؛ زیرا بسیار مشکل است که یک فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقید شود و در موارد دیگر بی پروا باشد.

گویا آیه زیر به همین نکته اشاره می‏کند و می‏فرماید: «ان الصلوة تنهی عن الفحشأ و المنکر؛ که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز می‏دارد.» (2)

بالاخص اگر نمازگزار متوجه باشد که شرط قبولی نماز در پیشگاه خداوند این است که نمازگزار زکات و حقوق مستمندان را بپردازد؛ غیبت نکند؛ از تکبر و حسد بپرهیزد؛ از مشروبات الکلی اجتناب نماید و با حضور قلب و توجه و نیت پاک به درگاه خدا رو آورد و به این ترتیب نمازگزار حقیقی ناگزیر است تمام این امور را رعایت کند. روی همین جهات، پیامبر گرامی ما(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‏فرماید: نماز چون نهر آب صافی است که انسان خود را در آن شست و شو دهد، هرگز بدن او آلوده و کثیف نمی‏شود. همچنین کسی که در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواندو قلب خود را در این چشمه صاف معنوی شست و شو دهد، هرگز آلودگی گناه بر دل و جان او نمی‏نشیند.

• نظافت و بهداشت:

از آنجا که نمازگزار در برخی از مواقع همه بدن را باید به عنوان «غسل» بشوید و معمولا در شبانه روز چند بار وضو بگیرد و پیش از غسل و وضو تمام بدن خود را از هر نوع کثافت و آلودگی پاک سازد؛ ناچار یک فرد تمیز و نظیف خواهد بود. از این نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت که یک امر حیاتی است کمک می‏کند.

• انضباط و وقت‏شناسی:

نمازهای اسلامی هر کدام برای خود وقت مخصوص و معینی دارد و فرد نمازگزار باید نمازهای خود را در آن اوقات بخواند، لذا این عبادت اسلامی به انضباط و وقت‏شناسی کمک مؤثری می‏کند.

بالاخص که نمازگزار باید برای ادای فریضه صبح پیش از طلوع آفتاب از خواب برخیزد، طبعا یک چنین فردی گذشته از این که از هوای پاک و نسیم صبحگاهان استفاده می‏نماید، به موقع فعالیتهای مثبت زندگی را آغاز می‏کند.

آثار فردی و تربیتی نماز به آنچه که گفته شد منحصر نیست؛ ولی این نمونه می‏تواند نشانه اسرار بزرگ این عبادت بزرگ اسلامی باشد.

 سن آشنایی بچه ها با نماز

سرمایه نماز که همان تشکر از نعمتهای خداوند و ستایش زیباییها و کمالات آفریدگار هستی و پناه بردن به دامن کبریایی حضرت حق و راز و نیاز با اوست در فطرت همه هست. نقش والدین و مربیان پرورش دادن این فطرت نورانی است، لذا پیامبر اکرم (ص) فرمود: فرزندان خود را از هفت سالگی به نماز سفارش کنید. و امیر المومنین فرمود: از هفت سالگی نماز را به بچه ها آموزش دهید ولی از وقتی که به تکلیف رسیدند بسیار جدی بگیرید. در حدیثی امام صادق (ع) فرمود: ما فرزندان خود را از پنج سالگی با نماز آشنا می کنیم شما از هفت سالگی آغاز کنید.( وسایل الشیعه، جلد ۳ ، ص ۱۲ )

هشدار پیامبر نسبت به خانواده ها :

پیامبر اکرم (ص) از کنار کودکانی عبور می کرد، فرمود: وای بر فرزندان آخرالزمان به خاطر پدرانشان. گفته شد، یا رسول الله منظورتان پدران مشرک است؟ حضرت فرمودند: خیر پدران مومن، پدرانی که هیچ یک از احکام و واجبات و فرایض دینی را به فرزندانشان نمی آموزند و اگر خود فرزندان در پی آموزش آن باشند ممانعت می کنند و به اندکی از منافع دنیا که به فرزندشان برسد راضی هستند. من از آنان بیزارم و آنان از من بیزار.

(الحدیث، جلد اول ص ۲۹۴ )

روش تدریس خدا

در غار حرا در خواب به سر می‌بردم که جبرئیل بر من وارد شد و برایم پاره‌ای از دیبا که کتابی و نبشته‌ای در آن بود آورد و گفت: بخوان. گفتم: خواندن نمی‌دانم. جبرائیل مرا فشرد و رها کرد و گفت: بخوان... تا سه بار این وضع تکرار شد و در آخرین بار به من گفت: بخوان. گفتم چه چیزی بخوانم. گفت: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ* خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ * الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ (1)پس از آن جبرائیل از کنارم دور شد و من بیدار شدم چنان که گویی کتابی در قلبم نوشته شد، از غار بیرون آمدم و به نیمه راه کوه رسیدم، در این اثنا ندایی به گوشم رسید که می‌گفت: «ای محمد تو رسول خدایی و من جبرئیل». به راه خود ادامه دادم و هر گامی که بر می‌داشتم با ترس و بیم آمیخته بود تا به خانه رسیدم.

این نخستین درس خدا به پیامبر است.

خدا معلم است، پیامبر دانش آموز و درس "وحی"!

کلاس درس: همه جا، گاه کوه، گاه دشت، گاه دره، گاهی خانه و گاه میدان نبرد.

زمان: همه گاه؛ شب، روز، سپیده دم، شامگاه.

موقعیت تدریس: خلوت و تنهایی، گرما گرم نبرد، هنگام پرسش، حتی گاه در لحظه ی خواب!

آیا شیوه ی آموزش و تدریس پروردگار الگویی ممتاز و متعالی برای تدریس ما نیست؟ همین نخستین درس را یک بار دیگر مرور می‌کنیم؛ آموزش با واسطه است؛ با واسطه ی رسول وحی؛ جبرئیل. خود پیامبر می‌گفت: هر گاه جبرئیل نازل می‌شد دیدن او آرامش بخش بود و هرگاه جبرئیل دیده نمی‌شد کار سخت و دشوار بود. این شیوه ی نزول وحی همان است که خداوند آن را "قول ثقیل" نامیده است؛إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا

آیا در آموزش‌های ما شیوه‌های تدریس به گونه‌ای هست که در آن‌ها ارتباط‌های قلبی در هیئت یک راهبرد مورد نظر باشد؟ حتی در دروس غیرنظری و تجربی محض نیز بی چاشنی ارتباط‌های قلبی نمی‌توان به تأثیر ژرف، پایداری آموخته‌ها و تحول در رفتار علمی دانش آموختگان امید داشت. منظور از ارتباط قلبی صرفاً ارتباط درونی و عاطفی میان فرستنده و گیرنده – معلم و فراگیرنده – نیست، بلکه  خود پیام نیز باید بتواند با درون و جان مخاطب پیوند و ارتباط بیابد.

نکته ی دوم نخستین درس آن است که تکرار، ضرورت تثبیت و استقرار آموخته هاست. آموزش سه بار تکرار می‌شود و در این سه بار، حالات بیانی و ارتباطی قابل تأمل است؛ جبرئیل پیامبر را می‌فشرد و او را به خواندن دعوت می‌کند.

نکته ی سوم آن که پیام کوتاه است؛ پنج آیه، همه ی درس آغازین است و شگفتا که این ویژگی در تمام درس‌های آغازین دیده می‌شود. اگر سوره‌های مکی را که همان سال‌های نخستین بعثت نازل شده‌اند مرور کنیم، در ویژگی کوتاهی جملات (آیات) و کوتاهی مجموعه ی پیام (سوره) را احساس می‌کنیم. آیا این درس لطیف  و ظریفی نیست که بدانیم در آغاز آموزش نه تنها مجموعه ی درس کوتاه باشد که ساختار اجزای درس نیز کوتاه و با ضرباهنگ قوی و تأثیر گذار عرضه شود؟

نکته ی چهارم، آهنگین بودن پیام است. وجود موسیقی در سخن و بهره وری از آهنگ مناسب، نه تنها سبب التذاذ روح که افزون سرعت دریافت و از همه مهم تر، طنین آن در ذهن و ضمیر مخاطب می‌شود. مجموعه ی سوره‌های مکی که درس‌های سال‌های آغاز بعثت‌اند نیز کوتاه و آهنگین‌اند و این گویای این نکته است که کوتاهی، ضرباهنگ قوی، موسیقی متناسب با مضمون، آموزش را عمیق، سریع و تأثیر گذار خواهد کرد به ویژه آن که مخاطب‌ها کودک باشند یا در اندیشه و باور، کودک مانده باشند!

شیوه‌های آموزش

آنچه از آیات قرآن بر می‌آید آن است که سه شیوه در نزول وحی و در تحلیلی گسترده تر، ارتباط میان خدا و پیامبر وجود دارد. هر یک از این شیوه‌ها تناسبی با موضوع و محتوای پیام یا شرایط ویژه ی گیرنده ی پیام (پیامبر) دارد. شیوه‌های سه گانه را از این آیه می‌توان استنباط کرد: «وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاء إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ».

1. القای پیام و موضوع بر قلب پیامبر بی هیچ واسطه و رابط حتی فرشته ی وحی.

در این شیوه که کیفیت و کنه آن بر ما روشن نیست، خداوند پیام هایی ویژه را بر قلب پیامبر القا می‌کرد. همین جا طرح این نکته ی عمیق و دقیق لازم است که "گیرنده  ی" پیام "قلب" پیامبر است و ارتباط و اتصال و خطاب در همه ی اشکال وحی، "قلب" پیامبر است:

قُلْ مَن کَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللّهِ

نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ علی قلبِک

آیا در آموزش‌های ما شیوه‌های تدریس به گونه‌ای هست که در آن‌ها ارتباط‌های قلبی در هیئت یک راهبرد مورد نظر باشد؟ حتی در دروس غیرنظری و تجربی محض نیز بی چاشنی ارتباط‌های قلبی نمی‌توان به تأثیر ژرف، پایداری آموخته‌ها و تحول در رفتار علمی دانش آموختگان امید داشت. منظور از ارتباط قلبی صرفاً ارتباط درونی و عاطفی میان فرستنده و گیرنده – معلم و فراگیرنده – نیست، بلکه  خود پیام نیز باید بتواند با درون و جان مخاطب پیوند و ارتباط بیابد.

دشواری کار بسیاری از آموزش‌های امروز، فقدان این ویژگی است یا رنگ باختگی این عنصر مهم و تعیین کننده درگیر و دار پررنگ شدن ابزار و تکنیک‌های ویژه آموزشی است.

از لطایف پیام رسانی و آموزش پروردگار به انبیا این است که خداوند از پیامبران میثاق و پیمان می‌گیرد که در دریافت، دقیق و در انتقال پیام با دید "امانت" بنگرند. امام علی(علیه‌السلام) در این زمینه می‌فرماید: «واصطفی سبحانه من ولده انبیاء اخذ علی الوحی میثاقهم و علی تبلیغ الرّساله امانتهم»

خداوند از میان فرزندان آدم پیامبرانی برگزید و از آنان بر وحی و تبلیغ رسالت عهد و پیمان گرفت.

2. شیوه دوم نزول وحی و گفت و گوی خداوند با پیامبران از ورای حجاب (پس پرده) است.

در این شیوه، همه ی پدیده‌ای عالم، پرده و حجاب‌اند و هر کدام می‌توانند واسطه و رابطی برای ارسال پیام باشند. بارزترین نمونه ی این نوع وحی، گفت و گوی خداوند با موسی(علیه‌السلام) از وراء شجر و پاسخ اوست. هر چند خداوند بی میانجی نیز با موسی(علیه‌السلام) سخن گفته است: «و کلّم الله موسی تکلیماً»

بهره گیری از ابزار در پیام رسانی و تدریس نه تنها در جریان وحی دیده می‌شود که در رفتار پیامبر و آموزش‌های ائمه نیز جایگاه والا و قابل تأملی دارد. پیامبر، گاه با ساده‌ترین ابزار ممکن، نکته‌های عمیق را به صحابه می‌آموخت و مسائل نظری ژرف را ملموس و عینی و قابل دریافت می‌ساخت. نمونه‌ای از این شیوه را عبدالله بن الوان در کتاب تعلیم و تربیت کودکان در اسلام آورده است.

در حوزه تربیت دینی، تعلیم آموزه های وحیانی چگونه صورت می گیرد؟ رهیافت صحیح در انتقال پیام وحیانی به مخاطبان کلام الهی چگونه است؟ چه نسبتی میان مساله دین گریزی جوانان و شیوه های ارائه آموزه های دینی در جوامع اسلامی وجود دارد؟ آیا نمی توان با حذف روشهای نامحرم! و اخذ روی آوردهای موثرتر، تصویری زیباتری از دین در منظر انظار جوانان نشاند؟

جابر، یکی از صحابه ی پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در حدیثی نقل می‌کند روزی در محضر پیامبر نشسته بودیم، ایشان خطی روی شن‌ها رسم کرد و فرمود، این راه خداست. سپس خطوطی مورب به آن خط وصل کرد و گفت: این راه شیطان است. آن گاه دست هایش را روی خط مستقیم گذاشت و این آیه را تلاوت کرد وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ. و (بدانید) این است راه راست من، پس از آن پیروی کنید و از راه‌های دیگر که شما را از راه وی پراکنده می‌سازد پیروی مکنید. این هاست که خدا شما را به آن سفارش کرده است باشد که به تقوا گرایید.

3. سومین شیوه ی نزول وحی، ابلاغ پیام با واسطه ی فرشته ی وحی است. در این شیوه، فرشته ی وحی در هیئتی انسانی یا مشابه آن ظاهر می‌شد و آیات را عرضه می‌کرد که دیدن جبرئیل برای پیامبر آرام بخش بود و همان گونه که پیش‌تر گفته شد این شیوه ی دیداری، سنگینی و گرانی شیوه ی غیردیداری را نداشت. در آموزش‌های امروزین، آهنگ حرکت به سمت آموزش‌های غیرحضوری است. این شیوه ی آموزش غیرزنده، گذشته آن که طراوت، جذابیت و تأثیر گذاری آموزش چهره به چهره و مستقیم را ندارد، جریان آموزش را از برخی ابعاد تأثیر گذار تدریس رویارو، بی بهره می‌کند و پیوندهای ژرف عاطفی را که لازمه ی آموزش بهتر و اثرگذارتر است خدشه دار می‌سازد.

                             نماز و مدرسه و خانواده :                            


به‌ نظر می‌رسد اگر تربیت‌ دینی‌ از رهیافت‌ "فطری‌"، ارتجالی‌ و خودانگیخته‌ آن‌ به‌ سوی‌ رهیافت‌های‌ اکتسابی‌، بیرونی‌ و تحمیلی‌ منحرف‌ شود "آسیب‌زایی‌ تربیت‌ دینی‌" بیش‌ از هر زمان‌ دیگر رخ‌ نمایی‌ خواهد کرد. چرا که‌، در رهیافت‌ "فطری‌" می‌توان‌ "حس‌ دینی‌ را از درون‌ کشف‌ کرد و پرورش‌ داد، اما در رهیافت‌ بیرونی‌ و عاریه‌ای‌، تربیت‌ دینی‌ معطوف‌ به‌ حفظ‌ کردن‌ و انباشت‌ یک‌ ردیف‌ اطلاعات‌ صوری‌ و ذهنی‌ از دین‌ است‌. در واقع‌ در روش‌ فطری‌، دین‌ از درون‌ "کشف‌" می‌شود، اما در روش‌ تصنّعی‌، دین‌ از بیرون‌ "کسب‌" می‌شود. به‌ این‌ اعتبار، می‌توان‌ تربیت‌ دینی‌ را از دو منظر دین‌یابی‌ (درونی‌) و دین‌ دهی‌ (بیرونی‌) مورد مقایسه‌ قرار داد. در "دین‌یابی‌"، "حس‌ دینی‌"، "پرورش‌" می‌یابد و در "دین‌ دهی‌" ظواهر دینی‌ "آموزش‌" داده‌ می‌شود. در فرآیند تربیت‌ دینیِ معطوف‌ به‌ رهیافتِ "دین‌یابی‌"، شوق‌ و خوف‌ درونی‌ جایگزین‌ تشویق‌ و تنبیه‌ بیرونی‌ می‌شود و دین‌ "کنش‌ ِ لذت‌ بخش‌" خود را در همة‌ ابعاد زندگی‌ توسعه‌ می‌دهد؛ اما در تربیت‌ دینی‌ ِ معطوف‌ به‌ "دین‌ دهی‌"، کنش‌های‌ آدمی‌ در اخلاق‌ و رفتار، بی‌ریشه‌ و بعضاً آسیب‌زا می‌شود.در کتاب‌ نمازومدرسه‌راهبردهای‌ روان‌شناختی‌ به‌ قصد پرورش‌ حس‌ دینی‌ در دانش‌آموزان‌ مورد بررسی‌ قرار گرفته‌ است‌ و اولیا مربیان‌ را در آسیب‌زایی‌ و انحراف‌ در تربیت‌ دینی‌ دانش‌آموزان‌ باز داشته‌ است‌

در آئین انسان­ساز اسلام خانواده نهاد ارجمند و والایی است که صحت و شادابی آن سعادت آحاد جامعه را دربر دارد و بالعکس فساد و نگون­بختی آن به تباهی افراد و درنتیجه جامعه منجر می­شود. به این ترتیب کانون خانواده اولین کلاس درس برای فرزندان محسوب شده، بسیاری از زمینه­های مثبت و منفی اخلاقی در آن پدید می­آید. امیر بیان (ع) فرمودند: «تعلیم در کودکی همانند نقشی است که بر روی سنگ کنده شود. همچنین آن بزرگوار در نامه­ی 31 نهج­البلاغه، اهمیت تربیت در سنین خردسالی را مطرح می­نمایند؛ فرمود: «پسرم (حسنم!) به تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن­که دلت (به­علت دنیا­دوستی) سخت گردد و خرد تو به (چیزهای بیهوده) گرفتار شود.»

اعمال روشها برای واداشتن نوجوانان به نماز از فنون و شیوه هایی می توان استفاده کرد که علمای روان شناسی و تربیت بدانها تکیه کرده اند. این فنون به صورت کلی در تربیت به کار می رود و در تربیت مذهبی، از جمله در واداشتن به نماز می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

۱- روشهای آگاهی بخش چون روش اعلام و اشعار، روش آیت، روش تذکر و هشدار، امر به معروف، ارشاد و ....

۲- روشهای عاطفی چون روش حب، روش رحمت، روش حث یا تحریک عواطف، روش همراهی و همگامی و احسان.

۳- روشهای جلب پذیرش، احترام، تکریم و تفخیم، تقرب، التفات و لطف.

۴- روشهای اقناعی چون استدلال، محاجه، مجادله، تحدی، برهان و حجت.

۵- روشهای تبیینی چون تشریح و تحلیل، محاوره و گفت و گوی آزاد.

۶- روشهای برانگیزاننده چون تحسین، تایید، تشکر و سپاس، ترغیب، تحریض، تشویق، پاداش و انعام.

۷- روشهای امید ساز چون وعده، رجاء، بشارتها.

۸- روشهای ترغیبی چون ذکر صالحان، داستان گویی، بازی.

۹- روشهای عنایت آمیز چون مطایبه و مزاج، عبور کریمانه، تغافل، تسامح، تجاهل، مهلت دادن.

۱۰- برخوردهای غیر مستقیم مثل: کنایه، تعریض، اشاره، تلویح.

۱۱- روشهای جدی در برخورد مثل: اعلام تعجب، ذم و قدح، تقبیح و تنفیر، قطع محبت، قهر.

۱۲- روشهای اعتراضی مثل: عتاب، اعتراض، ابراز تاسف، نهی، محروم کردن.

۱۳- روش سرزنشها و نکوهش کردن مثل: ملامت، توبیخ، تحقیر عمل.

۱۴- روشهای هشدار دهنده مثل: اخطار، عتاب، افشاء.

۱۵- روشهای تهدیدی مثل: ارعاب، تخدیر، تخویف.

۱۶- روشهای تنبیهی مثل: اخذ، تندی و سختگیری، مکافات، عقوبت، تعزیر، رجز، رسوا شدن، و ...

                           جایگاه امروزی  مربی پرورشی در مدرسه      

واقعیت این است که نوع نگاه به مربی پرورشی در طول گذشت حدود 30 سال از انقلاب اسلامی دستخوش تغییر و تحول اتی بوده است والبته که چنین هم انتظار می رفته ، زیرا ما در هر زمان با عناصر و موءلفه های متفاوتی روبرو هستیم که برای مقابله با گسترش آنان بایداز  شیوه های متفاوتی استفاده کنیم .

به عنوان مثال : ماموریت مربی پرورشی در زمان 10 سال گذشته و هم اکنون به یک صورت نمی باشد ،

امروز با طرح مدیریت پرورش استعدادهای دانش آموزان برای مربی پرورشی نیز نوع دیگری از نگرش است که برای کار کرد و ماءموریت مربی پرورشی طراحی شده است .با این نگاه قطعا مربی پرورشی در می یابد که وی به تنهایی مسوول نیست بلکه بقیه معلمان و مسوولان نیز در زمینه ی مسائل پرورشی مسوول می باشند و این ماموریت خطیر از نگاه اصلاح گرانه به مفهوم آموزش و پرورش حکایت می کند . به این منظور که در فرایند آموزش و پرورش همه باید در گیر تر بیت دانش آموزان باشند و به نوعی تمام معلمان مسوولیت پرورش دانش آموزان را به عهده دارند ، اگر دبیر ریاضیات توانست دانش آموزان را به درس ریاضیات علاقه مند کند در واقع قوه ی استدلال را در دانش آموز پرورش داده ، اگر دبیر هنر بتواند دانش آموزان را به نقاشی علاقه مند کند و هنر را در دانش آموزان متجلی نماید در واقع توانسته حس زیبا شناختی و زیبا دوستی را در دانش آموز پرورش دهد و یا اگر دبیر بینش اسلامی بتواند در دانش آموز انگیزه های دینی و خدا پرستی را تقویت کند در واقع توانسته است حس حقیقت جویی را در دانش آموزان پرورش دهد وهمه ی این ها کارهای پرورشی کرده اند.

مدیرت مسایل پرورشی در مدارسی که اصلی ترین ماموریت مربی پرورشی فرض شده است ایجاد هماهنگی و هارمونی بین این یافته ها و این تلاش ها که تو سط تک تک دبیران عزیز و فرهیخته صورت می گیرداست .

او می تواند دبیران و معلمان محترم را به این سمت و سو هدایت کند .و در کنار یاری جستن از دبیران از دانش آموزان نیز کمک بگیرد باشد که ان شاءالله موفق شود .

               آزمون آموزشی نماز برای پدران و مادران                                    

(     ) 1- در خانه ما، حداقل یکی از اعضای خانواده، هنگام مغرب، اذان را با صدای بلند قرائت می‌کند.

(     ) 2- در خانه ما، حداقل یکی از اعضای خانواده، نماز شب را به طور منظم می‌خواند.

(     ) 3- در خانه ما، همه اعضای خانواده، نماز‌های یومیه خود را می‌خوانند( به شرط تکلیف)

(     ) 4- در خانه ما، حداقل یکی از اعضای خانواده مقید است تمامی نمازهایش را اول وقت بخواند.

(     ) 5- در جابجایی‌های درون شهری، موقع فرا رسیدن وقت نماز، مقید به اقامه نماز هستیم.

(     ) 6- در خانه ما، همگی اعضای خانواده دارای سجاده و جانماز مخصوص به خود هستند.

(     ) 7- در خانه ما، هنگام اقامه نماز یکی از اعضای خانواده، بقیه اعضا حرمت نماز او را نگه می‌دارند و از سر و صداهای بی مورد ممانعت می‌کنند.

(     ) 8- هیچ کدام از اعضای خانواده ما با کسی که نماز نمی‌خواند، رابطه نزدیکی ندارند.

(     ) 9- هنگام حضور در میهمانیها و یا وقتی که میهمان داریم، به هنگام فرا رسیدن وقت نماز، مقید هستیم که نماز را بپا داریم.

(     ) 10- در خانه ما، وقت‌های مشخص و منظمی برای خواندن نماز و قرائت قرآن و دعا در نظر گرفته شده است.

(     ) 11- در خانه ما، به خواندن نماز و دعا، بیش از میهمانی رفتن، تماشای تلویزیون و کارهای دیگر اهمیت داده می‌شود.

(     ) 12- وقتی فرزند ما نمازش را به موقع و خوب می‌خواند، در حضور دیگران او را تشویق می‌کنیم، از او تمجید می‌کنیم و به او می‌بالیم.

(     ) 13- در خانه برای فرزندمان یک جای مخصوص( دارای سجاده، مهر، تسبیح، کتاب دعا، قرآن و... ) تهیه کرده‌ایم، و وقتی او مشغول مناجات است، مزاحمش نمی‌شویم.

(     ) 14- برای عواملی که فرزندمان را از اقامه نماز باز می‌دارد، مثل تلویزیون، انجام کارهای خانه، رفتن به میهمانی و ... چاره اندیشی کرده‌ایم.

(     ) 15- با فرزندمان به مساجد و جلسات مذهبی و... می‌رویم.

(     ) 16- به فرزند خود فرصت می‌دهیم که سؤالاتش را در باره نماز مطرح کند و به او کمک می‌کنیم که کلمات نماز را به درستی بیان کند.

(     ) 17- با فرزند خود از مزایای نماز صحبت می‌کنیم و روایات مربوط به آن را برای او می‌خوانیم.

(     ) 18- در مورد نماز با مسؤولان مدرسه فرزندمان هماهنگی‌های لازم را ایجاد می‌کنیم، به گونه‌ای که خانه و مدرسه در جریان تحولات او در زمینه نماز قرار دارند.

(     ) 19- فرزند ما می‌داند که انتظار داریم نماز را به موقع و خوب بخواند.

(     ) 20- آنچه را که از فرزندمان در ارتباط با نماز توقع داریم، خودمان نیز آن را انجام می‌دهیم.

(     ) 21- نماز جماعت، حداقل هفته‌ای یک بار به صورت خانوادگی در خانه ما، اقامه می‌شود.

(     ) 22- به هنگام سفر، در اولین فرصت که به دست می‌آید، نماز را می‌خوانیم و بعد بقیه راه را ادامه می‌دهیم.

(     ) 23- حداقل یکی از اعضای خانواده ما، نماز را آنچنان با طمأنینه و خوب می‌خواند که می‌تواند برای اعضای دیگر خانواده الگوی مناسبی باشد.

(     ) 24- در خانه هنگام تدوین برنامه‌های روزانه، حتماً وقتی را برای اقامه نماز، در نظر می‌گیریم و آن را از قبل پیش بینی و اعلام می‌کنیم.

(     ) 25- حداقل دو نفر از اعضای خانواده ما مقید هستند ضمن اینکه برای نمازهای یومیه خود اذان و اقامه را بگویند، تعقیبات هر نماز را نیز به جا آورند.

ادامه دارد ...

                                                    راهنمای آزمون                                

     مطالب آزمون را به دقت بخوانید. اگر پس از خواندن هر مورد با خود می‌گویید: «تقریباً در خانه ما هم همیشه چنین است»، 2 نمره برای خودتان منظور کنید.«گاهی چنین است»، 1 نمره برای خودتان منظور کنید. «به ندرت چنین است» یا «هرگز چنین نیست»، نمره صفر را برای خود در نظر بگیرید.

نتیجه آزمون

- اگر مجموع نمراتی که به خود داده‌اید از 36 بالاتر است، شما می‌توانید الگوی مناسبی برای فرزندتان باشید.  

- اگر مجموع نمراتی که به خود داده‌اید بین 24 تا 36 است، با توجه بیشتر به بعضی از مواردی که در آنها نمره کم گرفته‌اید، می‌توانید الگوی مناسبی برای فرزندتان باشید.

- اگر مجموع نمراتی که به خود داده‌اید بین 12 تا 24 است، الگویی معمولی برای فرزندتان هستید و باید بیشتر از اینها مراقب باشید.

- اگر مجموع نمراتی که به خود داده‌اید کمتر از 12 است، هر چه سریعتر، با تجدید نظر در چگونگی توجه خود به نماز، الگویی مناسب برای فرزندتان شوید.

     در خانمه توجه اولیای محترم را به نکاتی مهم در این زمینه معطوف می‌داریم:

1-     والدین خواسته و ناخواسته مرجع تقلید کودکند و این مرجعیت باید پسندیده باشد.

2-  کودکان از والدین خود انتظار دارند که کار و فکر و عملشان یکسان باشد. به عبارت دیگر اگر درسی را به کودکان می‌دهند، خود خلاف آن را عمل نکنند.

3-  گاهی از سوی اولیاء شنیده می‌شود که به فرزند خود می‌گویند:« آنچه را که من می‌گویم رفتار کن و کاری به رفتار من نداشته باش» . این تذکر، بی مایه و بی ارزش است.

4-  کوشش‌ها باید متوجه این امر باشد که گفتار و رفتار ما بر اساس تعالیم مکتب باشد، تا بتوانیم نسلی مکتبی بپرورانیم.

5-     والدین باید مراقبت کنند که الگوهای ناصواب را به خانه خود راه ندهند.

6-     توجه به سازندگی و عرضه الگوهای سالم برای سالهای اولیه زندگی طفل ضروری است.

7-  و سرانجام به شما پدران و مادران می‌گوییم که اگر می‌خواهید زنده بمانید و با مرگ ظاهری شما، نامتان از خاطر نرود، اگر می‌خواهید از شما به خیر و صلاح یاد کنند و فرزندان شما مایه سعادت و حسنات باقیه شما باشند، بکوشید خود را بسازید و الگوهای درستی برای فرزندان خود باشید. آینده خیر وسعادت آمیز شما بسته به طرز عمل شماست. اگر فرزندان شما پاک و باصفا بمانند، شما زنده هستید و گرنه مرده‌اید.

 

موانع سازمانی در مدرسه در ارتباط برنامه های تربیتی  :

در ازای هر 25 دانش آموز و اختصاص یک ساعت فعالیت نمی توان با دانش آموزان ارتباط بر قرار نمو د .

الف – تخصصی نبودن مربیان پرورشی با توجه به تنوع کاری فعالیت های پرورشی (تئاتر و سرود ) و سایر مهارتها

ب- موانع موجود در محیط آموزشگاه مانند : عدم انگیزه ی بعضی از مدیر ها نسبت به کارهای پرورشی که باعث کندی کار می گردد.

ج- شاخص قبولی باعث موفقیت و یا عدم موفقیت مدیر است نه کارهای تربیتی

د- عدم برگزاری کلاسهای ضمن خدمت به اندازه ی کافی برای مربیان و به روز نبودن آگاهی بعضی از مربیان پرورشی

ه- عدم آگاهی اولیا نسبت به آثار و برکات شرکت فرزندانشان در مسابقات فرهنگی و هنری و پرورشی وبیمه شدن در برابر آسیب های اجتماعی .

و- اختصاص بودجه به مربیان برای هزینه نمودن در موارد گوناگون (ایام الله ، جوایز ، مسابقات و غیره

.

جمعبندی و پیشنهادات:

     از عواملی که در تربیت و سازندگی انسان‌ها پس از وراثت اثر دارند، محیط و یکی از اجزای محیط موضوع الگوهاست. توضیح آنکه انسان در مسیر تربیت تحت تاثیر عوامل متعددی است که به شرح زیر قابل ذکر است:

1-     پدر و مادر که دارای دو دسته تاثیر وراثتی و محیطی هستند.

2-     برادران و خواهران و دیگر اعضایی که در خانواده زندگی می‌کنند و نقش محیطی دارند.

3-     دوستان و معاشران و افرادی که با فرد گروه های اجتماعی را تشکیل می‌دهند.

4-     معلم، مدیر، ناظم و مستخدم مدرسه که دارای نقش راهنمایی و انضباطی هستند.

     عوامل فوق فکر و خط زندگی، موضع‌گیری‌ها، فلسفه حیات، ادبیات و هنر، آداب ورسوم، سنت‌ها و شعایر، دانش و مواریث فرهنگی خود را به فرد منتقل می‌کنند.

     آنچه در تربیت اهمیت بسزایی دارد، نقش الگوهاست که از عوامل انسانی منشأ می‌گیرد و موجبات صلاح یا فساد آدمی را در زندگی فراهم می‌آورد. البته این امکان برای ما وجود ندارد که همه الگوهای اجتماعی را تحت ضابطه و کنترل در آوریم، ولی این امر مانع از آن نیست که بخشی از الگوها را که در اختیار خودمان است، تحت کنترل قرار دهیم.

     نخستین گروه راهنمایی برای فرزند، پدر و مادر و احیاناً برادر و خواهر بزرگتر از او هستند. او گفتارها و رفتارها، اداها و اطوار دیگران را می‌بیند و می‌کوشد خود را همانند آنها سازد.

     در آموزش مسائل و امور مذهبی در اسلام، تکیه بر الگوهاست. از جمله در ارتباط با نماز که پیامبر (ص) فرمود: « همان گونه نماز بخوانید که می‌بینید من می‌خوانم (مرا الگو و مدل قرار دهید و بر این اساس پیش بروید). در جنبه رفتار نیز به ما توصیه کرده‌اند که هر کدام نمونه و الگو و شاهد و شهید باشید. کوچکترین شما از بزرگترها پیروی کنند و بزرگان شما در رفتار نیک به کوچکتران تأسی جویند.

*دانش آموزان

الف- فردی :

1.     برگزاری آزمون خودسنجی و روان سنجی و استفاده آن در مشاوره های فردی.

2.     پی گیری و دریافت و تحلیل گزارش های آموزشی و استفاده از آن در مشاورهای فردی ، گروهی و عمومی.

3.     مشاوره های فردی حدود 10 مشاوره حدود 45 دقیقه ای از پیش تعیین شده در هفته به نحوی که به هر فرد هر سه ماه لااقل یک بار این نوبت برسد و 5 مشاوره احتمالی واضطراری لازم درهفته.

4.     مستند سازی مشاوره های فردی بدون فرمی خاص به صورت کتبی

5.     پیگیری 2 تا 3 دقیقه ای مشاورهای مفصل تا نوبت بعدی 2 بار

6.      خوب شنیدن حرف دانش آموزان در هر زمینه و توجه به نظرات آنان

7.     دادن کارت تبریک در تولد دانش آموزان

8.     دادن مسوولیت به دانش آموزان وپی گیری و نظارت بر آن هر ترم یک بار

9.     چک کردن وضو و نماز دانش آموزان پایه اول و دوم تا آخر آبان ماه توسط 4 دبیر و در نظر گرفتن ملاحظات تربیتی آن.

10. قرار دادن روزانه یک پیغام برای یک دانش آموز در کمد وی

11. در صورت راه اندازی پرتال مجتمع برقراری ارتباط الکترنیکی فردی با دانش آموزان (هر روز یک پیغام خاص برای یک نفر)

12. مشاوره فردی با دانش آموزان تلاشگر و اولیاء آنان در طی تابستان.

13. نظارت و مدیریت فعالیت های دانش آموزی در تابستان.

ب- گروهی :

1.     بر گزاری کارگاه های گروهی ویژه حدود 18 کارگاه برای دانش آموزان پایه دوم به طور آزمایشی)

 برای مثال در موضوعات اضطراب،افسردگی،وسواس،انگیزه پیشرفت و ...

2.     مستند سازی مشاوره های گروهی به صورت فیلم و تهیه جزوه

3.     توجه ویژه به برنامه های مذهبی از جمله مجامع حفظ و قرائت

4.     تشکیل شورای دانش آموزی و مدیریت شورا تا نیمه آبان.

5.     فعال کردن گروه های دانش آموزی در شورای دانش آموزی

6.     رفتن به منزل فقرا و کمک به آنان
کلاس های اول: 2 بار ، کلاس های دوم:4 بار ، کلاس های سوم: 6 بار

7.     تشخیص15 نفر آخر دوره وسه نوبت مشاوره گروهی با آنان در زمینه درسی

8.     هدایت و نظارت بر کار گروهی دانش آموزان در کلاس های درسی و حمایت از شعار سال در بخش آموزش.

9.     استفاده از  گروه های دانش آموزی برای برقراری نظم در مدرسه، از جمله همیار و شورای حل اختلاف.

 

ج- عمومی :

1.     شرکت در نوبت بازی دانش آموزان هر هفته سه ساعت

2.     دادن نوبت بازی تشویقی به کلاس های برتر در زمینه های مختلف انضباطی و ..

3.     ساماندهی نوبت بازی های خذف شده.

4.     شرکت در دو وعده در نهارخوری همراه دانش آموزان در طی هر هفته

5.     حضور در یک زنگ تفریح در هر روز در میان دانش آموزان

6.     حضور در نماز جماعت قبل از ورود دانش آموزان(حداقل یک نفر از کادرحضور داشته باشد.)

7.     حضور حداقل دو صبحگاه در طی هفته.

8.     برگزاری جشن پایانی سال و بازنگری دقیق آن در شورای سیاستگزاری

9.     جشن تکلیف در پایه دوم

10. برگزاری یک اردوی 5 روزه و دو اردوی یک روزه برای هر پایه در طی سال.

11. طرح 10 موضوع ریشه ای و بنیادی در هر پایه در طی سه سال از جمله(دروغ،حسادت و ....)

12. بررسی طرح درس های کلاس مشاوره در شورای تربیت و اصلاح و تصویب آن.

13. یادآوری موضوعات سال گذشته در سال آینده.

14. استفاده از فضای نمازخانه یک روز در هفته برای نمایش فیلم های مذهبی و ...

15. تبلیغ قرائت قرآن در مدرسه و استفاده از قرائات زیبا قبل از اذان

16. همکاری و پیگیری در برگزاری مراسم عزاداری امام حسین – علیه السلام-

17. نظارت بر مراسم و مسابقات ویژه از جمله : 13 آبان،دهه فجر،روز معلم،اختتامیه قرآن،بازارچه دانش آموزی و مسابقات قرآن.

18. دعوت و یا دیدار از علما و نخبگان مذهبی هر پایه یک بار در سال.

19. طرح مقررات انضباطی در کلاس مشاوره و استفاده از نظر دانش آموزان در نصب و تاثیر آن در نمره انضباط.

20. ارائه چهار نوبت کارنامه انضباطی در طی سال.

اولیاء و خانواده ها

الف- فردی :

1.     ملاقات های فردی 2 تا 3 ساعت در هفته

2.     مستند سازی ملاقات های فردی بدون فرمی خاص و به صورت کتبی.

3.     اختصاص یک ساعت و نیم در هفته برای تماس تلفنی اولیاء و مواقع دیگر از طریق پیغام گیر و در صورت لزوم تماس از طریق معلم راهنما.

ب- گروهی :

گذاشتن یک جلسه با اولیاء صاحب نظر و استفاده از نظرات تربیتی آنان و کمک های احتمالی ایشان
ج- عمومی :

1.     برگزاری 4 جلسه دانش افزایی اولیاء با موضوع واحد (بلوغ)

2.     مستند سازی جلسات و ارائه آن به اولیاء(مکتوب و سی دی)

3.     بر گزاری یک مسابقه غیر حضوری از کتابی در همان ارتباط برای اولیاء و معرفی منابع موجود در رابطه با آن

***معلمین و کارکنان و کادر

الف- فردی :

1.     گفتگوی فردی با دبیران حداقل سه نوبت در سال با هر دبیر.

2.     کنترل حجم تکالیف دبیران از طریق ارائه کاربرگ

3.     تعامل با معاونت آموزشی در گزینش دبیران.

4.     دعوت آزمایشی از بعضی از دبیران برای شرکت در شورای سیاستگزاری.

5.     ارائه اطلاعات لازم به معلمین در مورد دانش آموزان.

6.     ارائه یازخورد رفتاری و تربیتی به معلمین حاصل از جمع بندی ارزشیابی ها.

7.     همکاری و مشورت با معلم دینی در زمینه بیان احکام.

8.     فعال سازی جلسات انتقال تجربه معلمین راهنما و مشاورین مدعو از طرف دفتر مطالعات و اختصاص هفته ای یک ساعت برای مطالعه.

9.     فعال سازی شورای تربیتی معلمین راهنما.

ب- گروهی :

1.     شرکت در 6 زنگ تفریح در دفتر دبیران در طی هفته

2.     حضور در یک گپ عصرانه به شرط عدم تداخل با برنامه های دیگر درماه

3.     حضور در مسافرت معلمین.

4.     طرح یک موضوع تربیتی مهم در شورای سیاستگزاری و جمع بندی شفاف نتایج آن و بررسی نهایی مجدد در شورا و اطلاع رسانی به لایه های دیگر به عنوان الگو.

ج- عمومی :

1.     اطلاع رسانی برنامه های تربیتی در طی یک جلسه دو ساعته و استفاده از نظر دبیران

2.     دعوت از دبیران و کارکنان برای استفاده از جلسات دانش افزایی

3.     ارائه اطلاعات طبق مدل ارائه شده در ابتدای برنامه در هر ماه به مدیر محترم مدرسه

4.     تدوین تقویم اجرایی جامع مناسبتها و مراسم با همکاری بخش آموزش

منابع و مأخذ

1- نماز در سیمای خانواده،

2-سنگری، محمد رضا، در آفاق تربیت

3. پژوهشی درباره ی قرآن و تاریخ آن، دکتر سید محمد حجتی، جلد اول، نهضت زنان مسلمان، بی تا، صص 25- 26

4- نهج البلاغه، فیض الاسلام، انتشارات فقیه، چاپ سوم 1377، ص 33 

5- مجله ی رشد معلم، سال نوزدهم، آبان 79، صص 52-53 به نقل از کتاب:

Muslim Education Quarterly Vol. 16, No. 2, 1999.

The Islamic  academy, Cambridge U.K.

   6- نماز شناسی _ استاد راشد

                 حدیث             

پس خداوند قرارداد ایمان را وسیله پاکی شما از شرک، و نماز را برای

 

دوری از کبر و نخوت، و زکات را برای پاکی  نفس و فزونی  روزی، و

 

روزه را برای استواری اخلاص، و حج را برای برپایی  دین، و عدل را

 

برای  آراستن  و پیوستن  دل ها، و اطاعت از ما را برای ایجاد  نظم  در

 

ملت، و امامت را برای ایمنی از تفرقه و جهاد را مایه عزت اسلام

    (فاطمة الزهرا(س) – البحار29)

تهیه و تدوین :زهراپیرقلی -اردیبهشت ماه 87